دارم گریه میکنم
چشمامم مث قبل نیس
میدونم فردا ورم میکنه
همین امشب قول میدم قول
دیگه هیشوخت کسیو بیشتراز خودم دوس نداشته باشم
دیگه حرفیو تو دلم نمیزارم راحت میزنم
چرا دل من انباریه حرفای ناراحت کننده باشه
همین.....
........
مگه من کار بدی میکنم؟ توکتارخونه کمک میکنم سعی میکنم مسعولیت پذیر باشم
همیشه مهربونم ارومم صبورم استرس و تلخیاوو فشارامو سر کسی خالی نمیکنم
بداخلاق نمیشم
اما همیشه ارزشم کم تراز ادمای بی مسعولیت و قرو افاده اس
انگار ادما ی حالت گریز از مرکز دارن ب خوبی
انگار خونه هم همیته عادت کردن ب اینکه تو ناراحت نمیشی تو ازخودمونی تو نیاز ب درک شدن نداری
خودتم باید یه عالمه درک کنی مواظب باشی
بابا منم ادمم بسه دیگه
......
دیگه خبری از اینا نیس
همین
از فردا میشینم دوپیک اصول و صنعتی بخونم بعدش ببینم چی میشه
گور بابای دنیا
ب جهنم همتون خوب و بدتون باهم
شب های بارون زده...برچسب : نویسنده : 6roya-942 بازدید : 110